بررسی متن پهلوی ماه فروردین، روز خرداد (حرف نویسی، آوانویسی، ترجمه، یادداشت ها، اسطوره شناسی و واژه نامه ی ریشه شناختی)چکیده بررسی متن پهلوی ماه فروردین، روز خرداد (حرفنویسی، آوانویسی، ترجمه، یادداشتها، اسطورهشناسی و واژهنامهی ریشهشناختی) متن پهلوی ماه فروردین روز خرداد با موضوع اساطیری از جمله متونی است که از روزگاران گذشته از زبان فارسی میانه به جای مانده و به دورهی پیش از اسلام برمیگردد. در این متن به رویدادهای مهم تاریخ اساطیری دین زردشت که در روز ششم از ماه فروردین اتفاق افتاده است میپردازد. از جمله ویژگیهای این متن کوتاه بودن بیشتر بندهای آن میباشد که به صورت جملههای مستقل در عبارت خبری آمده است. زبان فارسی میانه و متنهای بازمانده از آن از نظر مطالب مورد بحث و قواعد و دستور به بررسی دقیق نیاز دارد. بررسی، ترجمه و تجزیه و تحلیل متنهای فارسی میانه و از جمله این متن نیازمند شناخت و آگاهی بسیار است. واژگان گنجینهای گسترده و ناشناخته است و بررسی موشکافانه، ریشهشناختی، ترجمه و تجزیه و تحلیل در آن حس میشود، و همچنین از جهت شیوهی آوانگاری نیز در خور بحث و توجه میباشد. نارساییهایی در برخی از متنهای پهلوی موجود است و کار پژوهشگر این زبان را دشوار میکند. در این تحقیق که به شیوهی کتابخانهای صورت گرفته است، متن پهلوی ماه فروردین روز خرداد به دقت حرفنویسی، آوانویسی و ترجمه شده است و در ادامهی ترجمه یادداشتهای اسطورهشناختی و زبانشناختی ارائه شده است. در پایان با ارائه واژهنامهای توصیفی، ریشهشناسی به بررسی دقیق ریشهای و مفهوم واژگان این متن اسطورهای پرداخته شده و سیر تحول واژگان را از آغاز تا به فارسی نو مورد مطالعه قرار داده است. امید است ارائه این تحقیق گامی نخست برای بررسیهای بیشتر و موشکافانهتر در متون زبان فارسی میانه به شمار آید. کلید واژهها:رسالههای کوچک تعلیمی، فروردین، خرداد، اسطوره و متون پهلوی. فهرست
فهرست نشانه اختصاری
فصل اول مقدمه1-1 کلیات
زبان ایرانی باستان که شاخهای از زبانهای «هند و اروپایی» است، نیای زبان فارسی باستان به حساب میآید و هیچ نوشته ای هم از آن در دست نیست. از فارسی باستان اسناد و کتیبههایی از شاهان هخامنشی در دست است ولی با به پایان رسیدن دوران حکومت هخامنشیان، خط و زبان رایج آن زمان از بین رفت و البته تاریخ دقیقی نمیتوان برای آن در نظر گرفت. حدوداً پس از حمله اسکندر که در تاریخ 331 ق.م صورت گرفت و حدوداً تا سه قرن بعد از ظهور دین اسلام را برای این دوره در نظر گرفته اند، چون بعد از سقوط ساسانیان هنوز هم آثاری به این زبان نوشته می شده و هنوز در مناطقی از ایران این زبان رایج بوده است. اصطلاح «ایرانی میانه» به زبانهایی اطلاق میشود که از پایان شاهنشاهی هخامنشی تا آغاز اسلام در سرزمین پهناور ایران به کار میرفته است. اما این حدود زمانی به کلی تقریبی است و برای تعریف این اصطلاح کفایت نمیکند. زیرا که از یک طرف قدیمیترین آثاری که از این دوره باقی است متعلق به اواخر قرن اول پیش از میلاد مسیح است و بنابراین سه قرن با انقراض خاندان هخامنشی فاصله دارد؛ از طرف دیگر اسناد و نوشتههایی که مربوط به این دوره از زبانهای ایرانی است تا اواخر قرن سوم هجری (اواسط قرن دهم میلادی) نیز وجود داشته و به دست آمده است. در حقیقت اصطلاح «ایرانی میانه»، اگر چه شامل زبانهایی است که در این دوره تاریخی متداول بوده، بیشتر ناظر به ساختمان این زبانها است (خانلری، 201:1382). زبانهای دورهی میانه را به دو گروه زبانهای «ایرانی میانه غربی» و «ایرانی میانه شرقی» تقسیم میکنند. از گروه زبانهای « ایرانی میانه غربی » از دو زبان آثار عمده ای در دست است: زبانهای«پارتی» و «فارسی میانه یا پهلوی». زبان پارتی، زبان رایج دورهی اشکانیان بوده که تا اوایل دورهی ساسانی نیز بدان آثاری تالیف می شده است. این زبان در شمال و شمال شرقی ایران متداول بوده است. زبان فارسی میانه یا پهلوی، زبان جنوب و جنوب غربی ایران بوده و زبان رسمی دوران ساسانی به شمار می رفته است (تفضّلی، 1386: 12). از زبان پهلوی اشکانی که «پهلوی» یا «پهلوانی» باید نامیده شود در دوره باستان اثری به جای نمانده است. از دوره میانه از این زبان، آثار زیادی به جای مانده است. این زبان در اوایل دوره اسلامی از میان رفته بوده و جای خود را به فارسی داده بوده است (ابوالقاسمی،131:1385). از سدهی سوم هجری به بعد، اصطلاحپارسی/ فارسی تنها به فارسی دری اطلاق میشد و اصطلاح پهلوی/ فهلوی را برای زبان به کار رفته در متن های زرتشتی که در واقع بازماندهی زبان رایج در روزگار ساسانیان پارسیگ (pārsīg) بود، بکار میبردند. به عبارتی دیگر، واژهی پَهلَویگ (pahlawīg) که در روزگار ساسانیان تنها به زبان پارتی اطلاق میشد، در دورهی اسلامی به صورت پهلوی/فهلوی به نامی برای زبان ساسانیان، که خودشان آن را پارسیگ مینامیدند، بدل شد. پس زبان رسمی شاهنشاهی ساسانی را فارسی میانه یا پهلوی ساسانی یا فقط پهلوی می نامند» (رضایی باغ بیدی، 1388: 135). نوشتههایی که از زبان فارسی میانه یا پهلوی بر جای مانده، متنوع هستند. این آثار به دو دستهی آثار «دینی» و «غیر دینی» تقسیم می شوند. البته آثار «غیر دینی» مانند تاریخ ، جغرافی و رسالات کوچک تعلیمی نیز رنگ و بوی دینی دارند و علت آن این است که چون قلم در دست علمای زردشتی و موبدان بوده است، بی تردید ردپایی از عقاید و مذهب زردشتی را در آنها می بینیم. آثار ادبی صِرف، از میان رفته است. آثار باقیمانده از دورهی میانه به چهار دسته با چهار نوع الفبا تقسیم می شود: الف)کتیبههای شاهان و رجال ساسانی؛ به زبانی که این کتیبه ها بدان نوشته شده است «فارسی میانهی کتیبهای» می گویند. ب) نوشتهی مسیحیان ایران؛ به زبانی که نوشتهی مسیحیان بدان نوشته شده است «فارسی میانهی مسیحی» می گویند. ج) نوشتههای زردشتیان ایران؛ به زبانی که نوشتههای زردشتیان بدان نوشته شده است «فارسی میانهی زردشتی» میگویند. د) نوشته های مانی و پیروان او؛ به زبانی که نوشتههای زردشتیان بدان نوشته شده است «فارسی میانهی ترفانی» میگویند (ابوالقاسمی، 1388: 156). فایل روب، ارائه دهنده ی فایل های کاربردی در زمینه های مختلف. جهت آشنایی و اطلاع یافتن از فایل های جدید فایل روب در کانال تلگرامی به آدرس لینک زیر عضو شوید.
|
برچسب های مهم